Web Analytics Made Easy - Statcounter

زهره نیلی: آتوسا صالحی، نامی آشنا در عرصه ادبیات کودک و نوجوان است. او در سال ۱۳۵۱ به دنیا آمده و ۱۳۶۹ فعالیت خود را با «سروش نوجوان» آغاز کرده است؛ اما عشق او به قصه به روزگار کودکی برمی‌گردد. به همان شب‌هایی که مادربزرگ، قصه‌های نارنج و ترنج و ماه‌پیشونی را برایش تعریف می‌کند و مادرش در شب‌های بمباران، برای او و دوستانش گلستان سعدی و شاهنامه می‌خواند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


تاکنون بیش از ۸۰ عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان از آتوسا صالحی منتشر شده که از میان آن‌ها می‌توان به آثاری چون «حتی یک دقیقه کافی است، دلم برای تو تنگ است، ۳۵ کیلو امیدواری و کورالین، مجموعه چهارجلدی نارگل، مثل همه اما مثل هیچ‌کس، نیما نابغه و دریای عزیز» اشاره کرد؛ اما بازآفرینی او از «قصه‌های شاهنامه»، همچنان یکی از بهترین بازآفرینی‌ها برای گروه سنی کودک و نوجوان است. «خبرآنلاین» به بهانه ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم فردوسی به گفت‌وگو با صالحی پرداخته؛ نتیجه این گفت‌وشنود را در ادامه می‌خوانید:

چه شد که به بازآفرینی شاهنامه دست زدید؟

یکی از دلایل مهم پرداختن به داستان‌های شاهنامه، علاقه من به این کتاب است. شاهنامه، مجموعه کاملی است که همه چیز را در خود جای داده و اثر ماندگاری است که به تمام ارزش‌های انسانی مانند پهلوانی، تراژدی، عشق، زندگی و... پرداخته؛ شاهنامه، اثر ماندگاری است که ما را با گذشته و ریشه و هویت خود آشنا می‌کند. از سوی دیگر داستان‌های شاهنامه، همیشه جذاب و خواندنی هستند و قابلیت نو شدن دارند. برای مثال فردوسی در داستان ضحاک، هزارتویی را به تصویر کشیده که کهنه نمی‌شود و خواننده می‌تواند به هر کجای آن‌که دلش خواست سرک بکشد.

چرا گروه سنی نوجوان را به‌عنوان مخاطبان خود انتخاب کردید؟

قالب بازنویسی برای کودکان مناسب‌تر است و آن‌ها را با کلیت گنجینه‌های ادبی آشنا می‌کند. البته این بدان معنا نیست که بازنویسی و روان کردن یک متن ادبی، کار کوچک و پیش‌پاافتاده‌ای است اتفاقاً خیلی مهم است کسی که به بازنویسی آثار ادبی می‌پردازد با جهان‌بینی شاعر یا نویسنده، موقعیت جغرافیایی و اجتماعی‌اش و حتی تاریخ آن دوره آشنا باشد تا بتواند حق مطلب را ادا کند.

پس شما معتقد به این نیستید که بازآفرینی در مرحله بالاتری به نسبت بازنویسی قرار دارد؟

خیر. از نگاه من، بازآفرینی در مرتبه بالاتری به نسبت بازنویسی قرار ندارد. خود من در «داستان‌های شاهنامه» به بازآفرینی روی آورده‌ام. مثلاً در همین داستان ضحاک به زبان اول‌شخص توجه و ماجرا را از نگاه آشپزهای او یعنی «اَرمایل» و «گرمایل» روایت کرده‌ام. افرادی که ناچار بودند هر روز یک جوان را قربانی کنند و مغزش را به خورد ضحاک بدهند اما همین آدم‌ها، جوان دیگری را از مرگ نجات می‌دادند. به عبارتی، جان جوانی را می‌گرفتند تا به جوان دیگری زندگی ببخشند. این ناگزیر بودن و مجبور به انتخاب شدن، در زندگی امروز ما هم وجود دارد. امروز هم آدم‌ها مجبور به انتخاب‌اند. اصلاً نه‌تنها آدم‌ها که کل جهان، نه سیاه‌ است نه سفید.

پس به‌خاطر این‌که به نوجوان مطلق‌گرایی فاصله گرفته‌اید و جوان امروز بگویید، جهان خاکستری است در بازآفرینی داستان‌های شاهنامه به نسبیت توجه کرده‌اید؛ آن‌هم در شرایطی که ویژگی افسانه‌ها جدال میان خیر و شر و مطلق‌گرایی است؟

افسانه‌ها قابلیت به‌روز شدن دارند. اصلاً دلیل ماندگاری‌شان همین است. از سوی دیگر بهتر است نسبی بودن جهان را بپذیریم و به نوجوانان آموزش دهیم، مطلق‌گرایی را کنار بگذارند و با یک نگاه نسبی به موضوعات نگاه کنند. آن‌هم در روزگاری که هیچ‌چیز، مطلق نیست.

به نظر می‌رسد کوشیده‌اید در مجموعه «قصه‌های شاهنامه» به یک زبان پارسی یک دست برسید؟

بله مسئله زبان برایم مهم بود و کوشیدم از لغات عربی استفاده نکنم. از طرفی زبان شاهنامه، یک زبان قدیمی یا آرکائیک است و من باید این زبان را با حفظ لحن و فضای حماسی آن امروزی می‌کردم و این کار آسانی نبود و یادش به‌خیر، زنده‌یاد قیصر امین پور که به من در رسیدن به این فضا و زبان کمک کرد و بارها و بارها کارهای اولم را خواند و نظر داد و منابع مختلفی را به من معرفی کرد.

مجموعه «قصه‌های شاهنامه»، ابتدا در نشریه «آفتابگردان» منتشر شد و بعد انتشارات افق آن را در اختیار نوجوان‌ها گذاشت.

ابتدا این کارها به‌صورت دنباله‌دار در آفتابگردان منتشر و با استقبال خوبی از طرف خوانندگان روبه‌رو شد. آن زمان بچه‌ها به این کارها رأی می‌دادند و همین نشان‌دهنده ارتباط یا عدم ارتباط یک اثر با مخاطب اصلی خود بود.

بیشتر بخوانید: فردوسی از منظر ادبیات تطبیقی خوب است که درباره مختار سریال می‌سازیم اما نه وقتی که هنوز درباره فردوسی نساختیم جای خالی فردوسی و اساطیرش در تئاتر

بار دیگر به زبان «قصه‌های شاهنامه» برگردیم. شما در این مجموعه، زبان را به زبان گفتاری نزدیک کرده‌اید؛ یعنی زبانی که به آن سخن می‌گوییم؛ این زبان هم برای نوجوانان قابل‌فهم است و هم قابل روایت کردن برای دیگران. آیا برای نزدیک شدن به دنیای نوجوان‌ها تنها باید به ساده کردن زبان پرداخت؟

زبان امروز به‌شدت، تحت تأثیر فن‌آوری و حضور گسترده رسانه‌هاست و یکی از راه‌های غنی نگه‌داشتن زبان امروز، استفاده از تعابیر، اصطلاحات و تکیه‌کلام‌های عامیانه است که هویت زبان فارسی را شکل می‌دهند. در دنیای امروز، همه چیز آن‌چنان با شتاب پیش می‌رود که فرصت ارتباط گسترده از افراد گرفته و زبان آنان، به یک زبان خنثی تبدیل شده است؛ یعنی زبانی که از خصوصیات یک زبان غنی بی‌بهره است و همه تعابیر، اصطلاحات و کنایه‌ها از آن حذف شده و اگر نسل ما این‌گونه پیش برود، چیزی از زبان باقی نمی‌ماند جز یک وسیله ارتباطی بی‌روح که نه می‌تواند عواطف را به خواننده منتقل کند و نه تأثیری بر او می‌گذارد. به همین خاطر به سراغ شاهنامه رفتم چون (باز هم تکرار می‌کنم) شاهنامه هویت ملی ماست و هرچه بیشتر آن را بشناسیم بیشتر به خودمان نزدیک می‌شویم و نوجوانانمان می‌توانند الگوپذیری مناسب‌تری داشته باشند.

۵۷۵۷

کد خبر 1766312

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: ادبیات ایران ادبیات فارسی شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شاعر داستان های شاهنامه قصه های شاهنامه یک زبان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۵۴۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»

  علی هادیلو؛ اعتماد    پژواک جدایی مناطق آسیای میانه و ایران، قصه‌ای پرغصه به وسعت تاریخ ایران معاصر است؛ اما فارغ از مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته، اغلب ایرانیان را وقوف نیست که چه بر سر میراث هزارسالگان در سرزمین‌های جدا افتاده رفت.   کتاب «تاجیکان ورارود؛ از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۴» نخستین روایت علمی دقیق و مدون به سبک تاریخ‌نویسی‌نو و به زبان فارسی در این زمینه است. این کتاب پرارج گرچه در سال ۱۴۰۰ در ایران منتشر شد، اما به دلیل خاستگاه تاجیکی محقق (نماز حاتم) آنچنانکه باید و شاید در فضای رسانه‌ای ایران ارج نهاده نشد.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود، شرح رنجی است که از فرط بی‌صدایی تاکنون شنیده نشده و برای شنیدن آن باید گوش به دیوار ستبر تاریخ خواباند. این درد به تعبیر فروغ فرخ‌زاد، بانوی شعر و ادب ایران زمین، از آن جنس دردهایی است که «انسان را به سکوت وا می‌دارد، از این رو بسیار سنگین‌تر از دردی است که انسان را به فریاد وا می‌دارد.»   سرگذشت روزگار زبان فارسی و تاجیکان در این کتاب دست‌کمی از دوران پرآشوب پس از ورود و سیطره مغولان بر ایران نداشت و چه بسا تلخ‌تر از آن عصر بود.     قوم مهاجم مغول، به روایت موجز جوینی، «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، اما چند سالی نگذشت که پیش از فروپاشی دولت‌شان، در بستر کارگاه حریر فرهنگ، اندیشه و مدنیت ایرانی سر به راه‌تر شده، زبان فارسی را به عنوان زبان خود برگزیدند و به تدریج به کیش و آیین ایرانی و اسلامی گراییدند و حتی مروج آن شدند، حال آنکه زبان فارسی آسیای میانه در چنگ قوم یأجوج و مأجوج گرفتار شده و به مرور جای خود را به زبان‌های روسی و ازبک داد.       نماز حاتم، نویسنده کتاب، از محققان و استادان برجسته و بنام دانشگاه ملی تاجیکستان است. او استاد گروه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان است که تاکنون ۱۵ کتاب و بیش از ۲۶۰ مقاله به نگارش درآورده است.   کتاب‌های تاریخ خلق تاجیک (کتاب درسی برای کلاس نهم) و «سرنگون کردن ترتیبات امیری در بخارا» (کتاب دانشگاهی) از جمله مهم‌ترین آثار این محقق شهیر تاجیکی است.    تاریخ تاجیکان ورارود، روایتی خواندنی درباره ماجرای گذر سرسلامت تتمه زبان فارسی و قوم بزرگ تاجیک در منطقه آسیای میانه از دوران پرتلاطم و پرآشوب سیطره روسیه تزاری و شوروی و سلاخی فارسی‌زبانان آسیای مرکزی در میانه سال‌های (۱۸۶۰-۱۹۲۴) است و ماجرای این گذر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به مثابه داستان سیمرغ عطار است که تنها معدودی از مسافران با موفقیت در این سفر سیاسی، تاریخی و فرهنگی به مقصد رسیدند.      کتاب تاریخ تاجیکان ورارود تاریخ صرف نیست و همچنانکه ویل دورانت تاریخ تمدن را شرح دستاوردهای عظیم انسانی روی سواحل رودخانه خروشان و پرهیاهوی تاریخ می‌دانست، روایتی از شجاعت، قهرمانی و تلاش نفسگیر یکی از کهن‌ترین ملت‌های جهان در حفظ و گسترش زبان فارسی، فرهنگ، سنن اخلاقی، اقتصاد، اندیشه، دانش، کشاورزی، ارتباطات و میراث گرانبهای نیاکانی است.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته ایرانی نیست؛ بلکه نویسنده (نماز حاتم) کوشش خود را به کار گرفته تا براساس منابع تازه و از نگاهی نو صفحات درخشان تاریخ نیاکان خویش را در مبارزه با مهاجمان روس و پاسداری از میهن خود روایت کند.   ملتی که به توصیف این محقق، در برابر دشمن، «نه سپر، بلکه فرهنگ خود را پیش گذاشت، به قوم مهاجم دوستی، همزیستی و همکاری را پیشنهاد کرد، خود که فرهیخته و معارف‌پرور بود، به بیگانگان کوچی، برتری دانش و فرهنگ را اثبات نمود، ایشان را نیز به همین راه هدایت ساخت.»   در این کتاب که به کوشش آرش ایران‌پور، محقق ایرانی، برگردان و شرح شده، معادل‌های روسی و «کریلی» با وسواسی مثال‌زدنی به معادل‎های فارسی برگردانده شده است.    این کتاب را می‌توان نمونه‌ای از شکل‌گیری یک مکتب تاریخ‌نگاری جدید در آسیای میانه نیز قلمداد کرد؛ مکتبی که با وجود تاثیرپذیری از راه و روش تاریخ‌نگاری شوروی -البته وجوه علمی و مثبت آن- از این توانایی نیز برخوردار است در جایی که به بررسی سیاست‌های مقامات شوروی مربوط می‌شود، بدون پرخاش و تندی، جوانبی از آن را مورد نقد و بازنگری قرار دهد.   این کتاب همچنین نقبی به فرآیند تدریجی فارسی‌زدایی از آسیای میانه زده و روایتی داستان‌گونه و جانسوز دوران فترت زبان فارسی در این خطه، فراروی ما می‌نهد.    از زمان ورود اشغالگران روس به آسیای مرکزی (۱۸۶۰)، شوربختی فارسی‌زبانان و افول تاجیک‌ها آغاز می‌شود و به دلایل متعدد و دسیسه‌های حکمرانان در سیادت روسیه تزاری به ویژه حکومت شوروی به مرور زبان فارسی جایگاه پیشین خود را از دست می‌دهد و حتی ‌کار به تحقیر فارسی زبانان و استحاله قوم تاجیک می رسد‌.      فرآیند فارسی‌زدایی که عملا از دوره حکومت شوروی رنگ و بویی جدید به خود می‌گیرد، با تبر تقسیم‌ (مرزبندی‌های ملی) در ۱۹۲۴ به اوج می‌رسد و میوه‌های خونین آن را می‌توان به ویژه در نسل‌کشی روشنفکران فارسی زبان در دهه ۱۹۳۰ به وضوح مشاهده کرد.   به روایت نویسنده در صفحات مطبوعات چه آسیای میانه و چه روسیه درباره تاجیکان و زبان فارسی (که از ۱۹۲۴ نام آن به تاجیکی تغییر کرد) تقریبا چیزی چاپ نمی‌شد.     حتی «اگر به ناگه مقاله‌ای هم چاپ می‌شد، بیشتر آنها غرض‌ورزانه بوده، گاه تاجیکان و زبان فارسی تاجیکان را آشکارا تحقیر می‌کردند.» کار بدانجا رسید که بر حذف زبان فارسی و انکار موجودیت این زبان و تاجیکان، رسما پافشاری می‌کردند.    گفتنی است کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود» از دهه ۱۸۶۰ تا سال ۱۹24 تالیف نماز حاتم، به کوشش آرش ایرانپور از سوی انتشارات شیرازه ما در ۶۲۴ صفحه منتشر شده است. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • مشارکت ۳۱ استان کشور در دومین دوره جشنواره ملی دوست من کتاب
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • راهیابی نوجوان سمنانی به جمع استعدادهای نویسندگی کشور
  • ۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
  • کارگاه‌های آموزشی شعر و داستان کودک و نوجوان در همدان
  • برگزاری کارگاه‌های آموزشی شعر و داستان کودک و نوجوان در همدان
  • توانایی زبان فارسی در گرو این است كه زبان علم باقی بماند
  • اختتامیه دومین جشنواره ملی «دوست من کتاب» در همدان
  • نوجوان سمنانی به بخش داستانِ باشگاه ادبی «قاف» راه یافت
  • رونمایی از آهنگ خلیج‌فارس به ۲ زبان فارسی و عربی در اراک